تقدیم به معلم اول دبستان من مدرسه شهید نامجو ترکالکی جناب آقای سیدعلیرضا مرعشی :
یادش بخیر سال تحصیلی1364 ، 65 برا آمدن به مدرسه چقدر خوشحال بودیم اما از طرفی از نام معلم وحشت میگفتند معلم کلاس اول آقای مرعشی خیلی سختگیر است و کتک میزند میترسیدیم . اما از سوی دیگر اشتیاق آمدن به مدرسه را داشتیم . کیف وکفش لباس مدرسه چقدر لذت بخش بود . ثبت نام هم کرده بودیم . واکسن هم در مرکز بهداشت زده بودیم . فقط منتظر بودیم روز اول مهرماه فرا برسد . بالاخره روز سرنوشت ساز فرا رسید . اول صبح بیدارشدم هرچند شب خوابم نمی برد . هم از ترس هم از خوشحالی . صبح زود با آب چاه دست و صورتم را شستم . چند لقمه نان و پنیری همراه با چای شیرین شده خوردم . وبه تنهایی با اشتیاق کودکانی و چابکی بچه گانه از خانه بیرون زدم . درمحله ما دوستان زیادی بودیم که به کلاس اول میرفتیم . همه باهم از محله مسجد جامع بطرف مدرسه رفتیم اما وقتی با دوستان بودیم دیگر ترس را فراموش کرده بودیم و همه با شیطنت های کودکانه خوشحال بودیم . صف صبگاهی تمام کلاس ها به نوبت و ترتیب قد گرفته شد . آقای مدیر وآقای ناظم صحبت کردند . اما چشم های ما کلاس اولی ها آقای مرعشی را جستجو میکرد و زیر نظر داشت . از دور که خیلی جلتنمن و خشک و شیک بنظر میرسید . آقای قصاب ناظم مدرسه گفت با نظم و ترتیب به کلاس بروید اول نوبت کلاس ما بود رفتیم . آقای مرعشی پشت سر ما آمد کلاس با جدیت و قاطعانه خودش را معرفی کرد . وهمان روز شروع کرد به درس دادن یادم است باید در دفترمون خط میکشیدیم |||||||||||||||||||| . پنج زنگ را پشت سر گذاشتیم . کم کم به آقای مرعشی عادت کرده بودیم . گاهی که فرصت میشد آقای مرعشی بصورت دسته جمعی جهات جغرافیایی را با ما کارمیکرد . گاهی هم کلاس ما را به ورزش بیرون از مدرسه میبرد و خودش کنار زمین نگاه میکرد ما هم فوتبال بازی میکردیم . همیشه زنگ آخر زنگ ورزش بود از همون جا با لباس ورزشی به منزل میرفتیم و آقای مرعشی تنها به مدرسه بازمیگشت که با پیکان سفیدش از ترکالکی به شوشتر برود . واقعا آقای مرعشی معلمی دوست داشتنی بود . هر چند گاهی ما دانش آموزان از دستش کتک های به یادمانی میخوردیم . یادم می آید یکبار داخل حیاط مدرسه یک کشیده داخل گوشم زد که مدرسه دور سرم دور میخورد . یادش بخیر دوران جنگ و دفاع مقدس بود چقدر بچه های شهری و باکلاس که جنگ زده بودند در کلاس ما و مدرسه بودند و چقدر رفاقت های برادرانه که بین ما و همکلاسی های جنگ زده یمان برقرارمیشد بجز درس کلاسی خیلی درسهای زندگی هم از آقای مرعشی یاد گرفتیم . امروز که به مناسبت روز معلم این مطلب را مینویسم دقیقا سی سال است که آقای مرعشی را ندیده ام . همه همکلاسی ها آقای مرعشی را ندیده اند . ایشان ساکن کرج شده . اما بعد از سی سال تلفنی آقای مرعشی را پیدا کردیم و با او صحبت کردیم . چقدر خوشحال شد وقتی شنید دانش آموزان سی سال پیش او امروز همه برای خودشان کاره ای شدند . دکتر . مهندس . کارمند . کارخانه دار . و یادی هم بکنم از همکلاسی عزیزمان شادروان روح الله(ضامن) بهداروند . روحش شاد و یادش گرامی تک خوان گروه سرود مدرسه بود امیدوارم هرچه زودتر دیدار همه ما دانش آموزان کلاس اول .الف . مدرسه شهید نامجو سال64.65 با معلم عزیز و دوست داشتنی مان آقای سیدعلیرضا مرعشی فراهم گردد .
آقای مرعشی دوستتداریم
روز مـــعـــــلم مبارکباد
کلاس اول .الف
رضاحسین زاده ترکالکی
شهدای شهرستان گتوند ترکالکی و حومه امتداد آقای ,مرعشی ,مدرسه ,کلاس ,بودیم ,معلم ,آقای مرعشی ,کرده بودیم ,دانش آموزان ,خوشحال بودیم ,دوست داشتنی ,آقای سیدعلیرضا مرعشی منبع
درباره این سایت