سه ماه پس از انجام عملیات ناموفق والفجر مقدماتی ، عملیات والفجر 1 در منطقه شمال غربی فکه تا بلندی های حمرین طرح ریزی شد . در ساعت 22 و 10 دقیقه 20 فروردین ماه 1362 با رمز یا الله - یا الله - یا الله حمله یگان های سپاه و ارتش به فرماندهی سرهنگ علی صیاد شیرازی ( فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش ) آغاز شد .
از زمان عملیات ثامن الائمه که به شکست حصر آبادان انجامید ، تا آغاز عملیات والفجر یک همواره برای در هم کوبیدن خط دشمن و گرفتن فرصت عکس العمل از آنها از تاریکی شب و ساعات استراحت نیروهای آنان بهره گرفته می شد ، اما در این عملیات روش هجوم در پوشش آتش تهیه برای در هم کوبیدن دشمن برگزیده شد . بر این اساس عملیات با اجرای آتش انبوه توپخانه شروع شد . 60 هزار گلوله توپ بر مواضع عراقیها فرو ریخت و این تا آن زمان بی سابقه بود . البته شمن نیز با 100 گلوله به استقبال توپهای ایرانی آمد .
خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات : والفجر 1
زمان اجرا : 1362/1/20
مدت اجرا : 6 روز
مکان اجرا : شمال غربی فکه در جبهه میانی
رمز عملیات : یا الله – یا الله – یا الله
تلفات دشمن : 6750 نفر کشته ، زخمی و اسیر
ارگان های عمل کننده : سپاه و ارتش
اهداف عملیات : سرکوب نیروهای دشمن و باز پس گیری مناطق تحت اشغال .
شهدای عملیات والفجر 1 شهر ترکالکی :
1 - شهید غلامعباس باقری فر / شهادت : 1362/1/22 فکه
مناطق عملیاتی دوران هشت ساله دفاع مقدس و یادمانهای ایجاد شده در مناطق اروندکنار، شلمچه، فکه، طلاییه و شهرهای آبادان و خرمشهر از جاذبه های گردشگری دوران دفاع مقدس استان خوزستان به شمار می روند. حرم های شهیدان گمنام و موزه های طبیعی دفاع مقدس به عنوان یادمانهای استان خوزستان به شمار می آیند و همه ساله صدها هزار نفر از سراسر کشور برای تجدید بیعت با آرمانهای شهدای والا مقام دفاع مقدس از این یادمانها بازدید میکنند .
یادمان های : دهلران - شرهانی - امام زاده عباس(ع) - دو کوهه - اندیمشک - دزفول پادگان چهارم شکاری و امام زاده سبزه قبا - فتح المبین - شوش دانیال - سایت موشکی 4 و 5 و رادار - فکه - کانال کمیل و حنظله - چزابه - بستان - دهلاویه - سوسنگرد تپه های الله اکبر - بیمارستان صحرایی امام حسن(ع) - گمبوعه - هویزه - رفیع یادمان هور پلاژ شهید هاشمی - مزار شهدای هویزه - اهواز پادگان گلف یا منتظران شهادت و امامزاده علی ابن مهزیار اهوازی - شهدای هور جزیره مجنون شمالی مقتل شهید علی هاشمی - طلائیه - زید یادمان شهدای عملیات رمضان - بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) - شرق کارون یا مارد - جاده اهواز خرمشهر پادگان حمید - شهدای شیمیایی - شلمچه - خرمشهر مسجد جامع ، گلزار شهدا و موزه جنگ - نهر خین - علقمه یادمان شهدای عملیات کربلای4 - آبادان - یادمان وزیر شهید تندگویان روستای سادات - اروند کنار - پل بعثت .
کرمانشاه - تنگه چهار زبر یادمان عملیات مرصاد - سرپل ذهاب - ارتفاعات قراویز - موره موش یادمان شهید خلبان شیرودی - ارتفاعات بازی دراز - پادگان ابوذر - گیلان غرب - آوزین تپه کرجی ها یادمان عملیات مطلع الفجر - فصر شیرین - خسروی - نفت شهر - سومار - ارتفاعات گیسه یا کله شوان - تنگه ی بی نام محل شهادت شهید خلبان کشوری - میمک یا تپه شهدا - ایلام - قرارگاه امیرالمومنین(ع) بانروشان - سه راهی جندالله یادمان مقاومت مردمی - صالح آباد - مهران - ارتفاعات قلاویزان مهران - قرارگاه تپه شنی مهران - پاسگاه گرمیشه یا دیدگاه صدام در مهران - ارتفاعات کله قندی .
خوزستان هر ساله پذیرای میلیون ها زائر می شود که می خواهند یاد شهدا و ایثارگران را گرامی بدارند . اما در خوزستان ، مناطقی هست که نامشان کمتر مطرح شده و کمی مهجور مانده اند . لذا تا پایان اسفندماه که اوج اعزام کاروان های راهیان نور است . کربلای خوزستان در طول جنگ تحمیلی بیشترین نقش را ایفا کرد و بیشترین ضربات را تحمل کرد .
کانال سلمان - مسجد قدس آبادان - پادگان دژ خرمشهر - ایستگاه گرمدشت - پل متحرک خضر - جنگل عمقر - شط علی - کارخانه نورد اهواز - تپه و تنگه رقابیه - دب حردان - روستای مارد - جاده وحدت .
سنندج - جاده سنندج مریوان - درلی - دالانی - مریوان - باشماق خانم شیخان - بانه - شهدای غرب سیرانبند - بوالحسین - دارساوین - سردشت - ارتفاعات مرزی بلفت و دوپازا - جنگل آلواتان - روستای دوله تو - یادمان شهید کاظمی - حاج عمران تمرچین .
سپاه نقش اول را در این عملیات به عهده گرفت و با همکاری ارتش ، این نبرد را فرماندهی و اجرا کرد . این عملیات ادامه عملیات خیبر بود . بررسی نقاط قوت و ضعف خودی و دشمن در عملیات خیبر ، بار دیگر فرماندهان جنگ را به طراحی و اجرای عملیات هور ترغیب کرد . عبور از هور ، تصرف ساحل غربی دجله و بستن بزرگراه العماره ، بصره ، اهداف عملیات بدر بود . در این عملیات با عبور از رود دجله ، تردد دشمن در جاده العماره ، بصره قطع شد . لیکن اتکا به عقبه آبی ، نداشتن جاده های مواصلاتی ، بروز مشکلات ترابری و پشتیبانی و بی بهره بودن از آتش توپخانه سبب گردید که پس از 6 روز نبرد و مقاومت در برابر پاتک های متوالی و سنگین زرهی دشمن ، منطقه شرق دجله را تخلیه و به تثبیت مواضع جدید در هورالعظیم پسنده کنند .
در 6 روز جنگ سخت ، شماری از نیروها و فرماندهان سپاه به شهادت رسیدند ، شهید مهدی باکری فرمانده لشکر 31 عاشورا و شهید عباس کریمی فرمانده لشکر 27 محمدرسول الله (ص) و ابراهیم جعفرزاده فرمانده تیپ 18 الغدیر .
هم زمان با این عملیات اولین دوره جنگ شهرها آغاز شد و نیروی هوایی عراق مناطق مسی تهران را هدف قرار داد و در مقابل ، اولین سری موشک های زمینی به زمین ایرات ، شهرهای مهم عراق را نشانه گرفت .
مـشـخـصـات عـمـلـیـات بــدر
تاریخ آغاز عملیات : ساعت 23 روز 1363/12/19 تـا 1363/12/26 به طول انجامید
رمز عملیات : یا فاطمه الزهرا(س)
منطقه عملیاتی : هورالهویزه و شرق بصره و دجله و تنگه چزابه
هدف عملیات : قطع جاده بصره ، العماده و تهدید بصره از شمال
وسعت منطقه تصرف شده : حدود 500 کیلومتر مربع
شـهـدای عـمـلـیـات بــدر شـهـر تـرکـالـکـی :
1 - شهید جاویدالاثر احـمـدعـلـی ابـولـی - شهادت : 1363/12/23 شرق دجله
2 - شهید كـریـم حـسـنـی - شهادت : 1363/12/23 شرق دجله
3 - شهید حـسـنـعـلـی عـلـی مـحـمـدی - شهادت : 1363/12/24 شرق دجله
4 - شهید هـادی كـریـمی - شهادت : 1363/12/25 شرق جله
5 - شهید فـرهـاد جـبـاری - شهادت : 1363/12/25 شرق دجله
6 - شهید مـحـمـدعـلـی خـدایـی - شهادت : 136/12/25 شرق دجله
پس از عملیات رمضان دو منطقه دشوار ؛ منطقه رملی فکه و منطقه آب گرفته هور ، برای نبرد با دشمن مورد مطالعه قرار گرفت و به ترتیب عملیات والفجر مقدماتی و عملیات خیبر ، در دو منطقه یاد شده به اجرا در آمد .
ویژگی های برجسته عملیات خیبر ، حضور آقای هاشمی رفسنجانی برای اولین بار در قرارگاه فرماندهی جنگ ، بسیج سراسری حدود 283 گردان ( 220 گردان از سپاه و 63 گردان از ارتش با سازماندهی تحت امر قرارگاههای عملیاتی نجف و كربلا پشتیبانی قرارگاه نوح وبا هدف عبور از هور و تهدید بصره ازشمال ) رزمنده و طراحی عملیات در نهایت اختفا بود .
عملیات خیبر اولین عملیات آبی خاکی قوای مسلح ایران بود که اساس طرح ریزی نبردهای گسترده عملیات بدر ، عملیات والفجر 8 ، عملیات کربلای 5 را پایه گذاری کرد .
عملیات خیبر در دو محور مستقل اجرا شد : در محور زید ، نیروی زمینی ارتش و در محور هورالعظیم ، سپاه فرماندهی عملیات را به عهده داشت .
در محور زید پیشروی میسر نشد ، ولی در محور هور که خود به چهار محور فرعی الغزیر ، القرنه ، جزایر مجنون و طلائیه تقسیم شده بود ، که اغلب اهداف تصرف شد .
هرچند به سبب آنکه در این عملیات آبی خاکی کوتاه ترین فاصله تا خط اول خودی تا خشکی 13 کیلومتر می کرد ، امکان پشتیبانی زمینس وجود نداشت .
یگاه دریایی تازه تاسیس سپاه و تلاش هوانیروز ارتش هم پاسگوی نیازمندی ها نبود .
از سوی دیگر دشمن در این عملیات به طور بی سابقه ( برای اولین بار در جنگ تحمیلی ) از سلاح شیمیایی استفاده کرد ، لذا امکان تثبیت کامل منطقه میسر نشد و تنها به تثبیت جزایر مجنون اکتفا گردید .
در این عملیات شهید محمدابراهیم همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و شهید حمید باکری جانشین فرمانده لشکر 31 عاشورا به شهادت رسیدند .
مـشـخـصـات عـمـلـیـات خـیـبـر
تاریخ آغاز عملیات : ساعت 21:30 دقیقه روز 1362/12/3 تـا 1362/12/22 به طول انجامید و طی 3 مرحله به پایان رسید
رمز عملیات : یارسول الله (ص)
منطقه عملیاتی : جبهه جنوبی - طائیه - هور الهویزه - جزایر مجنون - شمال بصره
هدف عملیات : عبور از هور و تهدید بصره از شمال
وسعت منطقه آزاد شده و تصرف شده : 1100 کیلومتر مربع
شـهـدای عـمـلـیـات خـیـبـر شـهـر تـرکـالـکـی :
1 - شـهـیـد جـاویـدالـاثـر فـرزاد سـمـالـی در عملیات خیبر به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاک و مطهرش پس از 33 سال و 10 ماه و 23 روز در تاریخ 1396/10/29 در جوار دیگر شهدا به خاک سپرده شد . (بعد از 12368 روز) . تاریخ شهادت 1362/12/6
پس از عملیات بدر ، در سطوح عالی جنگ پذیرفته شد که سپاه و ارتش ضمن پشتیباتی از یکدیگر ، هر کدام مستقلا به طرح ریزی و اجرای عملیات بپردازد . همچنین مدتی پس از این تصمیم امام خمینی سپاه را موظف کرد تا همچون ارتش ، قوای سه گانه زمینی ، هوایی و دریایی تشکیل دهد . البته سپاه هم زمان با عملیات خیبر یگان دریایی تشکیل داده بود ، لیکن ایجاد نیروی دریایی مسئله جدیدی بود . عملیات والفجر 8 اولین نبرد سپاه بعد ار دریافت حکم تشکیل سه نیرو بود . در این عملیات هر سه نیروی سپاه به کار گرفته شدند ، هر چند که نیروی هوایی آن از پدافند هوایی و موشکی فراتر نرفته بود . بدین ترتیب عملیات والفجر 8 با طراحی و فرماندهی سپاه پاسداران اجرا شد . برای پشتیبانی از این عملیات ، سپاه یک تک فریب در هور و یک تک پشتیبانی در ام الرصاص انجام داد . تک فریب در هور که بیشتر بر فعالیت های مهندسی استوار بود ، سبب غافل گیری نیروهای عراقی شد و به نیروی خودی امکان داد قبل از هوشیار شدن عراقی ها ، موقعیت خود را در منطقه فاو مستحکم سازد . همچنین تک پشتیبانی سپاه در جزیره ام الرصاص که به شکستن خط دشمن و آزادی این جزایره انجامید ، تاثیر مهمی در پشتیبانی عملیات والفجر 8 داشت ، هر چند در این عملیات پس از 48 ساعت ، بر اثر فشار دشمن منطقه تصرف شده تخلیه گردید . عملیات اصلی در فاو در حالی که دشمن غافل بود ، با عبور نیروهای غواصی از رودخانه عریض اروند آغاز شد و در زمانی کوتاه با گسترش سرپل گرفته شده ، راس البیشه ، کارخانه نمک ، سایت های موشکی و شهر فاو تصرف شد و نیروهای خودی آماده مقابله با پاتک های دشمن شدند . از سوی دیگر ، دشمن که در آغاز عملیات با یگان های برخاسته بود ، پس از فروریختن مواضعش ، یگان های گارد را به سرعت وارد نبرد کرد تا با ایجاد تاخیر ، فرصت لازم را برای ورود یگان های احتیاط ارتش عراق فراهم آوردند . اما یگان های گارد نه تنها نتوانستند در تثبیت مواضع آزاد شده تاخیر ایجاد کنند ، بلکه سازمان شان نیر متلاشی شد و عقب نشینی کردند . ورود یگان های احتیاط ارتش عراق به میدان نبرد نیز موثر نبود و 75 روز پاتک آنها فقط بر آمار تلفات و خسارت های دشمن افزود ، چندان که سرفرماندهی ارتش عراق به یقین رسید که تلاش برای باز پس گیری فاو به جایی نمی رسد و به انهدام یگان هایش نتیجه ای ندارد ، لذا پاتک ها را متوقف کرد . بدین ترتیب سواحل عراق در کنار خلیج فارس و هم مرز با کویت ، در تصرف رزمندگان ایران باقی ماند .
نام عمليات : والفجر 8 (فاو)
زمان اجرا : 20/11/1364
رمز عملیات : يا فاطمه الزهرا(سلام الله عليها)
مكان اجرا : منطقه عملیاتی اروند – جزیره فاو عراق – جنوبی ترین محور جنگ
تلفات دشمن (کشته ، اسیر و زخمی) : 57000
ارگان هاي عمل كننده : رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
اهداف عمليات : در هم شکستن ماشین جنگی عراق ، فتح شهر مهم فاو ، قطع ارتباط دریایی عراق با خلیج فارس و تهدید شهر بصره عراق.
نام عملیات : محرم
زمان اجرا : 1361/8/10 ساعت 22 و طی 3 مرحله و 7 روز
مكان اجرا : شرهانی - موسیان - عین خوش – زبیدات- رود دویرج
رمز عملیات : یا زینب ( سلام الله علیها )
اهداف عملیات : آزاد سازی ارتفاعات مرزی حمرین
عملیات والفجر 2
پس از عدم موفقیت دو عملیات والفجر مقدماتی و عملیات والفجر 1 در جبهه جنوب ، اولین عملیات در جبهه شمالی با نام والفجر2 اجرا شد . این عملیات با طراحی و فرماندهی سپاه و ارتش در 2 محور اجرا شد که نتیجه آن چنین بود : تصرف پادگان حاج عمران ، اشرف بر شهر چومان مصطفی ، مسدود شدن یکی از معابر مهم تردد ضد انقلاب به کردستان ایران در مرز تمرچین ، متقابلا تسهیل نفوذ نیروهای نامنظم ایران به کردستان عراق و امکان تردد معن کردعراقی به ایران . در این عملیات « پادگان حاج عمران »آزاد و نیروهای ایرانی بر شهر « چومان مصطفی » عراق مسلط شدند . از جمله اتفاقات مهم در این عملیات ، شهادت محمد بروجردی قبل از عملیات ، شهادت مصطفی ردانیپور فرمانده لشکر14 امام حسین(ع) در حین عملیات و شهادت شهید ذبیحالله عاصیزاده فرمانده تیپ 18 الغدیر میباشد .
نام عملیات : والفجر 2
منطقه عملیاتی جبهه شمالی : اربیل ، حاج عمران ، پیرانشهر
رمز عملیات : یا الله یا الله یا الله
تاریخ آغاز عملیات : ساعت 1 بامداد روز 1362/4/29 تا 1362/5/12
هدف عملیات : تصرف حاج عمران ، تهدید چومان مصطفی و کنترل معابر تردد نیروهای نامنظم
وسعت منطقه تصرف شده : 200 کیلومتر مربع
شهدای عملیات والفجر 2 شهر ترکالکی :
1 - شهید فرهاد سمالی - شهادت 1362/5/1 منطقه حاج عمران
شادی روح شهدا صلوات
پس از عملیات رمضان دو منطقه دشوار ؛ منطقه رملی فکه و منطقه آب گرفته هور ، برای نبرد با دشمن مورد مطالعه قرار گرفت و به ترتیب عملیات والفجر مقدماتی و عملیات خیبر ، در دو منطقه یاد شده به اجرا در آمد .
ویژگی های برجسته عملیات خیبر ، حضور آقای هاشمی رفسنجانی برای اولین بار در قرارگاه فرماندهی جنگ ، بسیج سراسری حدود 283 گردان ( 220 گردان از سپاه و 63 گردان از ارتش با سازماندهی تحت امر قرارگاههای عملیاتی نجف و كربلا پشتیبانی قرارگاه نوح وبا هدف عبور از هور و تهدید بصره ازشمال ) رزمنده و طراحی عملیات در نهایت اختفا بود .
عملیات خیبر اولین عملیات آبی خاکی قوای مسلح ایران بود که اساس طرح ریزی نبردهای گسترده عملیات بدر ، عملیات والفجر 8 ، عملیات کربلای 5 را پایه گذاری کرد .
عملیات خیبر در دو محور مستقل اجرا شد : در محور زید ، نیروی زمینی ارتش و در محور هورالعظیم ، سپاه فرماندهی عملیات را به عهده داشت .
در محور زید پیشروی میسر نشد ، ولی در محور هور که خود به چهار محور فرعی الغزیر ، القرنه ، جزایر مجنون و طلائیه تقسیم شده بود ، که اغلب اهداف تصرف شد .
هرچند به سبب آنکه در این عملیات آبی خاکی کوتاه ترین فاصله تا خط اول خودی تا خشکی 13 کیلومتر می کرد ، امکان پشتیبانی زمینس وجود نداشت .
یگاه دریایی تازه تاسیس سپاه و تلاش هوانیروز ارتش هم پاسگوی نیازمندی ها نبود .
از سوی دیگر دشمن در این عملیات به طور بی سابقه ( برای اولین بار در جنگ تحمیلی ) از سلاح شیمیایی استفاده کرد ، لذا امکان تثبیت کامل منطقه میسر نشد و تنها به تثبیت جزایر مجنون اکتفا گردید .
در این عملیات شهید محمدابراهیم همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و شهید حمید باکری جانشین فرمانده لشکر 31 عاشورا به شهادت رسیدند .
مـشـخـصـات عـمـلـیـات خـیـبـر
تاریخ آغاز عملیات : ساعت 21:30 دقیقه روز 1362/12/3 تـا 1362/12/22 به طول انجامید و طی 3 مرحله به پایان رسید
رمز عملیات : یارسول الله (ص)
منطقه عملیاتی : جبهه جنوبی - طائیه - هور الهویزه - جزایر مجنون - شمال بصره
هدف عملیات : عبور از هور و تهدید بصره از شمال
وسعت منطقه آزاد شده و تصرف شده : 1100 کیلومتر مربع
شـهـدای عـمـلـیـات خـیـبـر شـهـر تـرکـالـکـی :
1 - شـهـیـد جـاویـدالـاثـر فـرزاد سـمـالـی در عملیات خیبر به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاک و مطهرش همچنان آسمان را به مظلومیت خویش گواه میدهد . تاریخ شهادت 1362/12/6
عملیات والفجر 10 با طراحی و فرماندهی سپاه پاسداران در 3 محور و 5 مرحله اجرا شد . در این عملیات رزمندگان موفق شدند با استفاده از غفلت دشمن ارتفاعات مرزی را پشت سر گذاشتند و شهرهای بیاره و طویله و دوجیله و خرمال و حلبچه را تصرف کنند . و به این ترتیب مقدمات تصرف سد دربندیجان و نیز انسداد جاده مهم سلیمانیه فراهم آمد . لیکن سرفرماندهی ارتش عراق حاضر نشد برای باز پس گیری منطقه حلبچه ، یگانهایی را در جنوب نگه داشته بود ، را وارد عمل کند ، بلکه برای مقابله با رزمندگان به سلاح های کشتار جمعی متوسل شد و صرفا یگانها و نیروهای منطقه خود را وارد نبرد کرد که آنها نیز کاری از پیش نبردند . در نیم روز 1366/12/26 در حالی که انبوه مردم حلبچه خانه و کاشانه خود را به مقصد ایران ترک می کردند ، به دستور حکومت عراق ، نیروی هوایی این کشور مردم منطقه و خصوصا روستای " انب " را هدف بمباران شیمیایی قرار داد که بر اثر آن ، حدود 5000 هزار نفر کرد عراقی بشهادت رسیدند .
خـلـاصـه گـزارش عـمـلـیـات :
نام عملیات : والفجر 10 (حلبچه)
تاریخ آغاز عملیات : ساعت 2 بامداد روز 1366/12/25 تـا 1367/1/3
رمز عملیات : یا محمد ابن عبدالله (ص)
منطقه عملیاتی : منطقه عمومی حلبچه و سد دربندیخان – محور شمالی جنگ
تلفات دشمن : 15400 (كشته ، زخمی و اسیر)
ارگانهای عملكننده : نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات : پیشروی به سوی سلیمانیه و با آزادسازی شهر حلبچه و خرمال و دوجیله و بیاره و طویله و مناطق پیرامون و دسترسی به سد دربندیخان
وصعت منطقه تصرف شده : 1200 کیلومتر مربع .
===================================
شـهـدای شـهـر تـرکـالـکـی در عـمـلـیـات والـفـجـر 10 :
1 - شـهـیـد حـمـیـد عـیـدی زاده در تـاریـخ 1366/12/25 در مـنـطـقـه خـرمـال عـراق بـه درجـه رفـیـع شـهـادت نـائـل آمـد .
شهید علی اصغر مهرابی بعد از شهادت برادرش نعمت همیشه می گفت نباید اسلحه ی شهدا بر زمین بماند ، من باید راه برادرم نعمت را ادامه دهم از این رو علی اصغر با سن کم وجثه ی لاغر اندامی که داشت چند بار جهت اعزام به سپاه گتوند مراجعه کرد که از اعزام وی جلوگیری بعمل می آمد ، نهایتا در اوایل سال 65 به جبهه اعزام گردید و در تک نفوذی یا مهدی در منطقه ی فکه حضور یافت ودر همان عملیات به شدت مجروح شد و در حالی که بسیاری از همرزمانش مانند شهیدان علیرضا مقامی ، غلامحسین قاسمی ، روزعلی اسدی ، حمید شاهمرادی ، و .
برگی از خاطرات جبهه :
ســلام دوستان و برادران رزمنده در زمستان سرد سال 65 چند روز بعد از عملیات فاو یه روز نشسته بودیم در مقر که از تعمیرگاه زنگ زدند که یکی از بهترین مکانیکهای موفقعیت مهندسی رزمی جهاد خوزستان شدیدا سرما خورده آمبولانس بفرستید و انتقال بدید بیمارستان ، ما در شهر فاو جایی بلد نبودیم و امدادگر ما هم پزشکیار بود و اهل عراق همراه با به نفر دیکه بنام عادل محمد ایشان هم عراقی بود ، مریض را گذاشتیم داخل امبولانس حرکت کردیم .
برگی از خاطرات جبهه :
تو جزیره مجنون بودیم فرماندهی گردان حدودا 10 کیلومتری با خط اول فاصله داشت .
غروب بود هوا داشت تاریک می شد که آقای عسکرزاده به من گفت برادر فرج عبدالهی رفته جلو برو با موتور بیارش مقر .
گفتم حاجی هوا تاریکه به فرج بگو شب بمونه پیش بچه ها تا صبح می رم میارمش .
گفت نه الان باید بری بیاریش .
یه هندا 250 بود که چراغ نداشت ، سوارش شدم و حرکت کردم .
از ترس اینکه غواص های عراقی تو آب می اومدن برا شناسایی با خودم میگفتم نکنه الان جلومو بگیرن .
هیچ کس تردد نمی کرد تنهای تنها با سرعت رفتم جاده شنی .
هوا تاریک پشه هم زیاد دو طرف هم نیزار بود .
یه دفعه چیزی پرید جلوم .
شب عمل کرده بودیم ، والفجرمقدماتی رو میگم سال 1361 چه شب بودی بچه هایی که بودن میدونن چی میگم از ته دل آه می کشن . شب سرد و بیرحمی داشتیم ( اگه فرصت کردم مطلبی بنام نبرد در جلو کانال را مینویسم اونجا ترسیم می کنم. ) زخمی بودم . توی سنگر در سینه خاکریز ، از فرط خستگی و جراحت در حال استراحت زیر باران گلوله های جور واجور . نخواسته بودم که عقب برم آخه دوری از دوستان بخصوص کریم آقاجانی . آه کریم کی میداند کی بود ، محمد لرستانی ، محمود شیخی و . تو یه دسته بودیم سخت بود که گردانی رفتیم اما ، کمتر از گروهانی برگشتیم . دشمن مرتب آتش می ریخت ، اما امید داشتیم که شب بشه شاید بچه ها را بتونیم بیاریم . یه لحظه دیدم در چند متری پایین خاکریز آتش و خون و خاک و گوشت درهم پیچیدند ، در این هنگامه آتش و خون . وفریاد . یا مهدی . یامهدی . فرهاد جباری ، محمود رمضانی و سلطانمحمد حسینی بهم آمیختند .
امروز هجدهم بهمن ماه است
روزی كه در سال ٦١ عملیات والفجر مقدماتی شروع شد و تعدادی از عزیزان گردان شرافت
و گردان حضرت ابولفضل به شهادت رسیدند . و گروهی نیز بهمراه بنده افتخار اسارت پیدا
كردیم . گردانهای شهید شرافت وحضرت ابولفضل متشكل بود از نیروهای بسیجی و سپاهی از شهرستانهای شوشتر . گتوند .
تركالكی . جنت مكان . شعبیه
و عقیلی و روستاهای حومه
گردان حضرت ابولفضل با تعدای حدود چهارصد نیروی با تجربه عملیاتی دارای چهار گروهان بود
مأموریت ما شكستن خط مقدم دشمن و پیشروی تا پل غزیله عراق كه نرسیده به شهر العماره عراق بود . شب ٦١/١١/١٧ پس از عبور از تنگه رقابیه آغاز و دستور عملیات از طرف فرمانده لشكر امام حسن مجتبی شهید حسن درویش رسید . و عملیات والفجر مقدماتی با رمز یا علی ابن ابی طالب آغاز شد . فرمانده تیپ ما سردار نهاوندی بود كه خودش در جنگل امقر حضور داشت و ساعت ٩ شب دستور حركت داد . نیروهای گردان حضرت ابوالفضل برای رویارویی با مان سر از پا نمی شناختند . پس از ده كیلومتر حركت در ماسه كه بسیار خسته كننده است .
سال ۱۳۶۹ در اداره آموزش و پرورش گتوند بودم ، در یکی از روزها جانبازی ۷۰ درصد با موتورسیکلت سهچرخ وارد حیاط اداره شد ، به من اطلاع دادند ، من بلافاصله از اتاق بیرون آمده ، در حیاط اداره نگاه کردم تا او را دیدم ، انگار که جبهه و سنگر و دعا و مناجات و کوهی از صبر را میبینم .
از خود ببخود شده سرو صورت او را بوسیدم ، به او گفتم بفرما در خدمتم ، گفت میخوام دیپلم رو بگیرم برم دانشگاه برای درس فلسفه منطق یه دبیر میخوام .
گفتم خودم میام رشته درسی من بهش میخوره ، روز بعد در مسیر رفتن به خانهاش در ترکالکی با خود میگفتم چگونه میتوانم دبیر کسی باشم که خودم باید از او درس ایثار و از خود گذشتگی و صبر بیاموزم ، چگونه باید برهان ابن سینا را در اثبات واجب والوجود و خدا بیان کنم .
آری او را معلم واقعی و خود را دانش آموز دانسته و هنوز هم او معلم واقعی من است .
در عملیات والفجر مقدماتی گروه ۴۰ نفر فدایی خط شکن بود که از بچه های شوشتر و گتوند زیر نظر اطلاعات و طرح عملیات لشکر ۱۵ امام حسن (ع) بود که آموزشهای خاص جنگ تن تن و غافلگیری این عملیات با تاخیر انجام شد و چون اوضاع ی ایران و نمایش قدرت ایران بستگی به عملیاتها بود انجام شد . بعضی نکات گفتنی را عذر خواهی میکنم اما گفتنیهای آن روزگار برای عضو شدن در گروه ۴۰ نفر فدایی دعوا بود . میگفتند بابا فلانی و فلانی چون با حج رحیم دوستند پارتی دارند رفتند فدایی شدند . عزیزان حسادت و رقابت سالم سبقت بود تا خودشان را برای شهادت عرضه کنند که آیا معشوق انتخاب میکند . شهدایی چون کیومرث خدابخشی ، احمدرضا پورمرادی ، محمدحسن مرادی و چند نفر از برادران دیگر که زخمی و یا سالم بر گشتند که شرح عملیات و نحوه عملیات و مناطق مرحله مرحله خدمت عزیزان خواهم بود .
شـهـرسـتـان گـتـونـد :
1 - فـرجالـلـه احـمـدی
شهادت 1359/7/9
بمباران هوایی
2 - عـیـنالـلـه شـاهـپـوری
شهادت 1359/7/27
3 - نـجـف عـلـیـدادی
شهادت 1359/7/28
شـوش
4 - نـوذر پـورمـهـرابـی
شهادت 1362/7/5
پاسگاه زید (در سنگر کمین)
5 - عـبـاس تـاجـبـخـش
شهادت 1365/7/12
بمباران شرکت کارون
6 - مـحـمـد تـاجـبـخـش
شهادت 1367/7/17
جزیره مجنون
7 - عـلـیرحـم بـشـوش
شهادت 1365/7/22
بمباران هفت تپه
====================
شـهـر تـرکـالـکـی :
1 - شهید مـنـصـور بـورد
شهادت : 1359/7/19
غرب کشور
2 - شهید حـسـنـعـلـی كـایـدان
شهادت : 1359/7/22
خرمشهر کوی طالقانی در نبرد تن به تن
(اولین معلم شهید دفاع مقدس کشور)
3 - شهید جاویدالاثر رحـمـان عـقـیـلـی
شهادت : 1359/7/23
منطقه خرمشهر آبادان
4 - شهید عـلـی مـحـمـدی
شهادت : 1361/7/8
کوشک ، زیِـد
5 - شهید عـبـدالـرحـیـم نـوری
شهادت :1363/7/10
مریوان
====================
شـهـر جـنـت مـکـان :
1 - خـانعـلـی بـسـاک
شهادت 1365/7/12
بمباران شرکت کارون
2 - مـنـدنـی دهـنـاشـی
شهادت 1365/7/12
بمباران شرکت کارون
3 - حـاجـی رضـایـی
شهادت 1365/7/12
بمباران شرکت کارون
4 - علیکرم اسدی
شهادت 1365/7/12
بمباران شرکت کارون
====================
شـهـر چـمـران :
1 - مـحـمـد اسـمـیپـور
شهادت 1365/7/12
بمباران شرکت کارون
2 - عـظـیـم چـوپـانگـمـاری
شهادت 1365/7/12
بمباران شرکت کارون
====================
روسـتـای کـایـدان :
1 - عـلـی مـرداسـیفـر
شهادت 1365/7/12
بمباران شرکت کارون
====================
از خـانـوادههـای مـعـظـم شـهـدایـی کـه اسـامـی شـهـدای بـزرگـوارشـان ، کـه در لـیـسـت فـوق ذکـر نـشـده و یـا از قـلـم افـتـاده و یـا اگـر تـاریـخ شـهـادت بـه اشـتـبـاه درج شـده ، پـوزش طـلـبـیـده و خـواهـشـمـنـد اسـت در صـورت امـکـان در خـصـوصـی بـه ایـنـجـانـب اعـلام فـرمـایـنـد .
شـادی روح پـر فـتـوح شـهـدا صـلـوات
اَلّـلـهُـمَّ صَـلِّ عَـلـی مُـحَـمَّـدٍ وَ آلِ مُـحَـمَّـدٍ وَ عَـجِّـل فَـرَجَـهـم
ایده انجام عملیات نظامی در دریا – پس از عدم موفقیت عملیات والفجر مقدماتی – با سفر دریایی فرماندهان یگان های زمینی سپاه پاسداران و بررسی وضعیت تعرض به منافع عراق در شمال خلیج فارس طرح شد. این امر موجب شد که فرماندهان لشکرها و تیپ ها به آموزش یگان های خود جهت عملیات در آب بپردازند.
بر همین اساس، به موازات آماده سازی یگان ها برای عملیات در هور، اندیشه عملیات در دریا علیه منافع عراق بارور شد و در نتیجه ماموریت تعرض به اسکله های نفتی العمیه و البکر به نیروی دریایی سپاه پاسداران (قرارگاه نوح) واگذار گردید.
به منظور انجام عملیات ایذایی و محدود، طراحی جهت حمله به اسکله الامیة عراق در خلیج فارس تصویب و اجرای این ماموریت به نیروی دریایی سپاه واگذار شد و یکی از یگان های با تجربه نیروی زمینی سپاه از لشکر 14 امام حسین (ع)، برای انجام این عملیات، به قرارگاه نوح مامور گردید و در ساعت 30/1 دقیقه بامداد روز سه شنبه 11/6/1365، با رمز مقدس حسبنا الله و نعم الوکیل آغاز شد.
نام عملیات : کربلای 3 - ایذایی
زمان اجرا : 1365/6/11 ساعت 1:30 دقیقه بامداد و طی 2 روز
مکان اجرا : جنوب شرقی راس البیشه – شمال غربی خلیج فارس
رمز عملیات : حسبنا الله و نعم الوکیل
اهداف : انهدام سکوهای نفتی بر روی اسکله البکر عراق
شـهـرسـتـان گـتـونـد :
1 - مـنـوچـهـر بـشـیـری
شهادت 1360/6/13
2 - عـلـیضـامـن شـاهـمـرادی
شهادت 1360/6/1
3 - روزعـلـی مـهـدیزاده
شهادت 1362/6/30
4 - سـلـمـان امـیـریزاده
شهادت 1364/6/14
5 - عـیـدیمـحـمـد کـریـمـی
شهادت 1365/6/10
6 - عـزتالـلـه مـردانـی
شهادت 1366/6/28
7 - اسـدالـلـه افـتـخـار
شهادت 1370/6/28
====================
شـهـر تـرکـالـکـی :
1 - عـلـی نـوری
شهادت 1360/6/27
عملیات شهید رجایی و باهنر در کرخ نور در نبرد با دژخیمان عراقی بشهادت رسید ، و پیکر پاک و مطهرش پس از 83 روز در بیابانهای سوسنگرد پیدا شد و در جوار دیگر شهدا به خاک سپرده شد .
2 - کـریـم عـیـدیزاده
شهادت 1362/6/25
جبهه کوشک و پاسگاه زید
قسمتی از وصیت نامه : خدایا 14 سال از عمرم میگذرد هیچ خدمتی به اسلام نکرده ام شاید با شهادت خود بتوانم خدمتی به اسلام کرده باشم . (کوچکترین شهید شهر ترکالکی با سن 14سال و 5ماه و 22روز)
3 - معلم شهید مـحـمـد حـسـیـنپـور
شهادت 1362/6/26
جبهه پاسگاه زید و کوشک
====================
شـهـرک مـحـمـدی (ظـلـم آبـاد) :
1 - عـلـیمـردان مـحـمـدی
شهادت 1360/6/1
====================
روسـتـای ایـسـتـادگـی :
1 - سـیـد رضـا (محمدرضا) مـوسـوی
شهادت 1362/6/25
====================
روسـتـای سـیـدان :
1 - عـلـیاکـبـر مـوسـوی
شهادت 1362/6/25
2 - سـیـد حـسـن عـسـگـری
شهادت 1364/6/27
منطقه ی عملياتی سيد كان عراق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از خـانـوادههـای مـعـظـم شـهـدایـی کـه اسـامـی شـهـدای بـزرگـوارشـان ، کـه در لـیـسـت فـوق ذکـر نـشـده و یـا از قـلـم افـتـاده پـوزش طـلـبـیـده و خـواهـشـمـنـد اسـت در صـورت امـکـان در خـصـوصـی بـه ایـنـجـانـب اعـلام فـرمـایـنـد .
شادی روح پر فتوح شهدا صلوات
اَلّـلـهُـمَّ صَـلِّ عَـلـی مُـحَـمَّـدٍ وَ آلِ مُـحَـمَّـدٍ وَ عَـجِّـل فَـرَجَـهـم
عملیات رمضان
عبور از مرز و ورود به خاک عراق نیاز به تبیین استراتژی جدیدی داشت ، استراتژی جدید نیز منابع و روش های تازه ای را می طلبید لیکن عملیات رمضان با همان مقدورات و روش های گذشته طراح ریزی شد . هدف این بود که با موفقیت در عملیات رمضان ، منطقه ای تصرف شود و بدین وسیله پایان عادلانه جنگ ممکن گردد . از سوی دیگر ، از هفت ماه قبل از شروع این عملیات خبرهایی از داخل عراق می رسید مبنی بر تشکیل خطوط پدافندی مستحکم در مناطق استراتژیک ، اما اطلاعات از عمق دشمن کم تر به دست می آمد . اطلاعات ماهواره ای به هیچ عنوان به ایران منتقل نمی شد ، عکس برداری هوایی نیز نیازهای عملیات را تامین نمی کرد . تنها اطلاعات خودی با شناسایی از نزدیک و به وسیله نیروی انسانی به دست می آمد که شناخت کافی از آرایش و استحکامات جدید ارتش عراق را در بر نداشت . در حالی که آرایش نیروهای دشمن و روش های جدید دفاعی آنها حکایت از استراتژی جدید ارتش عراق می کرد ، نبود شناخت کافی از این وضعیت تازه ، آثار نامطلوبی بر عملکرد خودی گذاشت . به هر حال ، عملیات رمضان با طراحی و فرماندهانی سپاه و ارتش در چهار محور و در پنج مرحله اجرا شد . نداشتن شناخت دقیق از وضعیت و استحکامات جدید نیروهای عراقی به اختلال در اجرای عملیات انجامید . هر چند تلاش اصلی عملیات به ثمر نشست و یگانهای قرارگاه فتح توانست با نفوذ به عمق عراق تا نهر کتیبان پیش بروند و به قرارگاه فرماندهی دشمن دست یابند ، اما نیروهای پیش تاز که از جناح چپ با اتکا به کانال پروش ماهی وضعیت قابل دفاعی داشتند ، از جناح راست در برابر هجوم یگانهای زرهی عراق آسیب پذیر بودند . قرارگاههای مجاور نیز که با استحکامات جدید عراق روبرو بودند ، نتوانستند این موانع را پشت سر بگذارند و جناح راست قرارگاه فتح را تامین کنند ، لذا نیروهای قرارگاه فتح نیز در تثبیت موقعیت خود موفق نشدند و تنها محدوده پاسگاه زید را تصرف کردند . بدین ترتیب منطقه زید آزاد و لشکر 9 زرهی عراق کاملا منهدم شد ، اما هدف اصلی عملیات تامین نگردید .
نام عملیات : رمضان
منطقه عملیاتی : جبهه جنوبی ، مـحـور پـاسـگـاه زیـد ، شـلـمـچـه ، کـوشـک ، طـلـائـیـه ، شـمـالـغـربـی خـرمـشـهـر و شـرق بـصـره
رمز عملیات : یا مهدی(عج)ادرکنی
مـدت عـمـلـیـات : طـی 5 مـرحـلـه و 17 روز
تاریخ آغاز عملیات : سـاعـت 21:30 دقـیـقـه 1361/4/22 در شامگاه 23 تیر شـب 21 مـاه مـبـارک رمـضـان در سـالـروز شـهـادت امـام عـلـی (ع) تا روز 1361/5/7 ادامه یافت
هدف عملیات : تهدید بصره از شرق و حضور در حاشیه شط العرب
وسعت منطقه آزاد شده : 40 کیلومتر مربع
شهدای عملیات رمضان و شهدای تیرماه شهر ترکالکی :
1 - شهید جاویدالاثر بهرام آقاجانی - شهادت 1361/4/28 کوشک ، عملیات رمضان
2 - شهید رحیم محمدزاده - شهادت 1361/4/28 کوشک ، عملیات رمضان
3- شهید جاویدالاثر سید محمدصادق مروج - شهادت 1361/4/31 پاسگاه زید ، عملیات رمضان
الف - شهید محمدعلی حسنی - شهادت 1360/4/19 جبهه آبادان
کوه قوچ سلطان در غرب مریوان و در نزدیکی مرز عراق واقع شده و بلندترین قله آن دو لبه توتمان است که 2105 متر ارتفاع دارد . ارتش عراق با اشغال این ارتفاع بر دشت مریوان و جاده مریوان ـ باشماق مسلط شد و همه فعالیتهای رزمندگان را در این منطقه زیر نظر گرفت، اما هنوز دشمن موقعیت خود را تثبیت نکرده بود که نیروهای خودی تصمیم گرفتند ارتفاع قوچ سلطان را آزاد کنند. رزمندگان در اولین عملیات خود موفقیتی کسب نکردند، اما در عملیات بعدی این ارتفاع را آزاد کردند.
اولین عملیات در سپیدهدم اول دی 1359 انجام شد که نیروهای سپاه مریوان و تیپ مریوان از لشکر 28 ارتش، به قوچ سلطان و قلنجان حمله کردند. در نتیجه این عملیات، 51 نفر از نیروهای دشمن کشته و 60 نفر مجروح شدند. همچنین، یک نفر اسیر شد. نیروهای خودی نیز حداقل با 8 شهید به مواضع قبل از عملیات بازگشتند.
دومین عملیات در اول فروردین 1360 آغاز شد. در این عملیات 100 نفر از نیروهای ارتش به فرماندهی (شهید) سرگرد رسول عبادت از رو به رو و 200 نفر از نیروهای سپاه به فرماندهی احمد متوسلیان ضمن دور زدن دشمن، از پشت، به نیروهای عراقی یورش بردند و پس از چهار روز نبرد، ارتفاع قوچ سلطان را آزاد کردند و بر پادگان پنجوین مسلط شدند. نیروهای سپاه پاسداران در ادامه عملیات با تعقیب نیروهای م، شهر پنجوین را نیز در کنترل خود درآوردند، اما به دلیل کمبود نیرو نتوانستند آن را حفظ کنند و به قوچ سلطان بازگشتند. در این عملیات، 150 نفر از افراد دشمن کشته یا مجروح و 97 نفر اسیر شدند.
سومین عملیات در 5 خرداد 1360 اجرا شد که نیروهای سپاه و ارتش با حمله به دشمن، ارتفاعات باشماق و گودخزینه و روستاهای مرانه و بایوه را آزاد کردند. در این عملیات، 200 نفر از نیروهای عراقی کشته یا مجروح و 100 نفر اسیر شدند.
بدین ترتیب، منطقه اشغال شده غرب مریوان آزاد شد و آخرین پاتک عراق که در 17 خرداد 1360 اجرا شد نیز با اسارت 170 نیروی عراقی ناکام ماند.
شهدای عملیات قوچ سلطان و شهدای خرداد ماه شهر ترکالکی :
الف : شهید حسن (حاجت مراد) جباری / شهادت : 1358/3/28 مسجدسلیمان
1 - شهید خسرو محمدعلیزاده / شهادت : 1360/3/16 ارتفاعات گودخزینه مریوان جهت فتح قله قوچ سلطان در نبرد با لشکر بعثی عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
در پاییز 1328 در محله برک مسجد جامع ترکالکی متولد شد . پدرش از روی ارادت به اهل بیت(ع) او را که فرزند اول خانواده بود حسنعلی نام نهاد . درسال 1335 با کمترین امکانات آموزشی به مدرسه رفت و دوران ابتدایی را در دبستان محتشم(شهیدنامجو) ترکالکی سپری کرد . با توجه به عزیمت خانواده به منطقه مسی کارگری عنبل . حسنعلی سال 1341 وارد مدرسه راهنمایی عنبل شد . جایی که مستشاران انگلیس حضور داشتنند و سرمایه ملی کشور ما را به غارت میبردند . شرایط به گونه ای بود که زندگی را برای نوجوان قصه ما سخت میکرد . خودش به تنهایی به شوشتر عزیمت کرد و سال 1344 وارد دبیرستان فردوسی شد . سال 1348 جهت اعزام به سربازی بعنوان سپاه دانشی وارد پادگان قوشچی شهر ارومیه شد . که بعد از دوران آموزشی بعنوان معلم سپاه دانشی در روستای دره شور . خسو از توابع شهرستان داراب فارس فعالیت فرهنگی خود را آغاز کرد . سال 1350 دوران سربازی به اتمام رسید . در این مدت توانسته بود با گروه های ی مخالف رژیم پهلوی رابطه برقرارکند و همچون جوانان دیگرایران زمین در مسیر حرکت انقلابی مردمی به رهبری امام خمینی(ره) قرار گرفت . مهر همان سال استخدام آموزش و پرورش استان خوزستان شد و بعنوان معلم به منطقه اروندکنار اعزام شد و از آنجا که روحیات حسنعلی خدمت به مردم محروم ستمدیده بود بعنوان مدیر و معلم به روستای معاتیج رفت و دو سال تمام به مردم محروم این دیار خدمت نمود . گویا حسنعلی به دنبال گمشده ای بود . آری رهایی ملت ایران از ظلم و ستم رژیم طاغوت پهلوی ، فعالیت های انقلابی اش به گونه ایی در خرمشهر و آبادان هویدا شده بود که بر اثر فشار و تهدید ساواک دیگر جایی برای ماندن او نبود . حسنعلی که یک جوان انقلابی و شجاع بود بدون هیچ ترسی در کلاس درس کاریکاتور محمدرضا شاه پهلوی را بر روی تخته سیاه برای دانش آموزان می کشید که با اشاره شاه نفت سرمایه ملی ایران را به سوی آمریکا روانه میکند .تابستان 1351 جهت ادامه تحصیل به کشور آمریکا مهاجرت نمود و در رشته صنعت و تکثیر چاپ وارد دانشگاه BLINN شهر تگزاس شد و عضو کنفدراسیون دانشجویان ایرانی ، مخالف رژیم ستم شاهی پهلوی در کشور آمریکا شد . و در آنجا بود که بعنوان یک چهره شاخص مخالف رژیم پهلوی شناخته شد . به گونه ای که دیگر نام و عکس او در سازمان امنیت ساواک شناخته شده بود . در اردیبهشت 1353شاه پهلوی به همراه همسرش فرح دیبا به کشور آمریکا سفر کرده بود . در دیدار با دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا حسنعلی و تعدادی از دوستانش که از مذاکرات روز قبل شاه ایران و جیمی کارتر و بزم عیش و شراب خواری همراه با همسرانشان بسیار خشمگین شده بودند . توانستنند در یک اقدام شجاع انقلابی با پرتاپ تخم مرغ گندیده به سمت شاه و فرح مانع ورود شاه و همسرش به جمع دانشجویان ایرانی شوند . حال دیگر برگشت این جوانان شجاع انقلابی مخالف رژیم پهلوی به ایران سخت شده بود . و دولت آمریکا تحت فشار شان قرار داد که باید خاک آمریکا را ترک کنند . پس از اخذ مدرک کارشناسی در شهریور1355 به ایران بازگشت . اما خبری از دستگیری او در تهران نبود . مهر همان سال که مدت کمتر از یکماه از آمدنش به ایران می گذشت . هنگام خروج از دبستان فرهنگ لین ده احمدآباد آبادان . حسنعلی توسط چندین ماشین ساواکی و ارتشی باز داشت و همان روز او را از اهواز به زندان اوین تهران منتقل میکنند . به مدت دوسال در زندان اوین تهران متحمل سخت ترین شکنجه های ساواک شد . با اوج گرفتن حرکتهای انقلابی اسلامی در بین احاد مردم به رهبری حضرت امام خمینی(ره) در پاییز 1357 شاه در اقدامی فریبکارانه دستور آزادی تعدادی از زندانیان ی را صادر نمود که حسنعلی نیز به همراه همرزمانش از زندان آزاد شد . و برای مدت کوتاهی به زادگاهش برگشت و مورد استقبال مردمان انقلابی و ولایت مدار ترکالکی قرار گرفت . از آنجا که سرنوشت او را به سوی خرمشهر آبادان می کشاند . مجددا به آبادان رفت و شجاعانه در سخنرانی هایش در اهواز آبادان مسجدسلیمان و خرمشهر به افشاگری علیه رژیم پهلوی می پرداخت . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن1357 پیشنهاد های مدیریتی را نپذیرفت و از آنجا که عشق به مردم مناطق محروم را داشت بار دیگر او را بسوی آبادان سوق داد . و بعنوان یک معلم شجاع و مبارز انقلابی در دبستان مهرگان آبادان مشغول به تدریس شد . اما شاید آسایش در این دنیا برای او معنایی نداشت . صدای توپ وتانک رژیم م بعث عراق از خرمشهر به گوش می رسید . او که روزی با گچ بر روی تخته سیاه کلاس برای دانش آموزان نوشته بود تا زنده ام لباس رزم پوشیده ام و علیه ظلم و طاغوت مبارزم . این بار درس و کلاس را رها کرد و لباس رزم بر تن پوشید و خود و دوستانش گروهی مردمی تشکیل دادند و مدافع خرمشهر شدند . و توانستنند برای مدتی از شهر دفاع کنند و مانع ورود دشمن م بعث عراق به خرمشهر شوند . سرانجام در صبحگاه 22مهر1359 در جنگ تن به تن با مزدوران بعث صد ام ، در کوی طالقانی خرمشهر در دفاع از میهن اسلامی ایران با اصابت گلوله مستقیم دشمن به پیشانی اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد . به گونه ای که رومه انقلاب اسلامی و رومه کار و کارگر در تاریخ 25مهر1359 زندگینامه شهید قهرمان دکترحسنعلی کایدان را منتشر کردند و از او بعنوان اولین معلم شهید جنگ تحمیلی(دفاع مقدس) در کشور یاد کردند . روحش شاد و یادش گرامی باد . نگارش : رضا حسین زاده ترکالکی
از آغاز مرحله سوم عملیات بیت المقدس که سرانجام منجر به آزادسازی خونین شهر گردید تا موشک باران شهرهای مختلف کشور و سرانجام شهادت مجاهد عارف و دانشمند مبارز دکتر مصطفی چمران بخشی از رخدادهای آخرین ماه بهار است .
==================================================
شهدای عملیات بیت المقدس شهر ترکالکی و شهدای اردیبهشت ماه ترکالکی :
1 - معلم اخلاق شهید غلامرضا کرمزاده - شهادت 1361/2/17 پاسگاه حسینیه (بیت المقدس)
2 - شهید حسنعلی سبزی - شهادت 1361/2/20 (بیت المقدس)
3 - شهید محمد حسنی - شهادت 1361/2/20 (بیت المقدس)
4 - شهید علی علیزاده - شهادت 1361/3/4 (بیت المقدس)
الف - شهید سلطانمراد رضایی - شهادت 1365/2/1 ( جبهه فاو عراق )
ب - شهید غلامحسین قاسمی - شهادت 1365/2/24 ( تک یا مهدی در فکه )
سالها میگذرد حادثه ها می آیند . انتظار فرج از نیمه خرداد کشم .
بمناسبت بیست وهفتمین سالگرد رحلت ملکوتی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی.ره. مجلس بزرگداشتی در شهر ترکالکی با حضور مسولین و مردم ولایتمدار و انقلابی برگزارشد. در ابتدای این مراسم که در مسجد حضرت سیدالشهدا.ع. درحضور حضرت آیت اله سیدمرتضی مـــــروج برگزار شد. حجت الاسلام جمال ریس سازمان تبلیغات اسلامی گتوند که سخنران این مراسم بود.ضمن تجلیل از حضور حضرت آیت اله مروج،گفتنند در محضر یکی از یاران حضرت نزدیک امام راحل که حکم نمایندگی هم از حضرت ادامه داشته اند سخن گفتن از شخصیت امام سخت است. حاج آقا جمال ضمن تقدیر از مردم انقلابی و ولایتمدار ترکالکی ابراز داشتنند نام ترکالکی در تاریخ انقلاب به نیکی ثبت شده است. با توجه به مبارزات انقلابی مردم ترکالکی قبل از انقلاب و تقدیم بیش از 60شهید در دوران دفاع مقدس ابراز داشتنند پس از قیام پانزده خرداد و دستگیری حضرت امام. از حضرت روح الله پرسیدند یاران تو کجاهستنند ایشان درجواب فرمودند یاران من یا در گهواره هستنند .آری همان جوانانی که در سال1357به رهبری امام انقلاب کردند و ودر دوران دفاع مقدس به تبعیت از فرماندهی کل قوا خمینی روح خدا. از ایران اسلامی جانانه دفاع کردند و به شهادت رسید.ایشان ابراز داشتنند اگر چه در جنگ تحمیلی علیه ایران،دشمن بعثی از تجهیزات نظامی قدرتمندی برخورداربود. اما قدرت جوانان انقلاب اسلامی سلاح ایمان بود. ایشان گفتنند امام راحل با پیروی از جد بزرگوارشان حضرت علی .ع. زندگی بسیار ساده ای داشتنند.و اضافه کردند که فرزند خلف امام راحل، مقام معظم رهبری کشتی انقلاب را به خوبی در مسیر و آرمانهای امام و انقلاب هدایت کردند. وامروز ما همه مدیون خون شهدا هستیم از شهدای قیام پانزده خرداد تا شهدای مدافع حرم.امروز امنیت و آسایش ایران اسلامی مدیون خون شهدا است. وبه جمله معروف امام راحل اشاره کردند که فرمودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد. در پایان حسن اسماعیلی ریس شورای اسلامی شهرترکالکی ضمن مداحی ومرثیه سرایی در پایان از حضور پرشور مردم انقلابی و ولایتمدار شهرترکالکی تقدیر و تشکر کرد .
گزارش رضا حسین زاده ترکالکی
رومه آنزان
چاپ روز سه شنبه۲۱ اردیبهشت
بمناسبت روز جانباز
مقاله ای تقدیم به آستین های خالی .
حکایت دو جانباز سرافراز ایران زمین .
حاج عبدالعلی ذاکری و حاج سلطانمحمد حسینی .
به قلم مهندس رضاحسین زاده ترکالکی
تقدیم به آستین های خالی . و سرؤهای راسخ ومقاوم ایران زمین بمناسبت روز میلاد مسعود امام حسین(ع) روز پاسدار و ولادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) روز جانباز .
مینویسم برای راست قامتان و ایثارگران همیشه جاودان وطنم . روزی که برای دیدار با جانبازان نخاعی استان خوزستان عازم اهواز بودم . در ذهنم سوالات زیادی را مرور میکردم . و یاد و خاطرات کودکی ام که اجین شده با هشت سال جنگ تحمیلی را مرور میکردم . همراه دوست عزیزم جانباز سرافراز و شهر و دیارم ترکالکی . جانباز ویلچرنشین ۷۰ درصدی حاج سلطانمحمد حسینی مسیر را پشت سر میگذاشتیم . خاطرات جنگ را برایم تعریف میکرد با چه شور واشتیاقی میگفت . زمانی که خانواده ام برای اعزام به جبهه رضایت نمیدادند من نوجوانی ۱۴ ساله بودم آخرین تلاشم را کردم ملتمسانه دست مادرم را بوسیدم تا رضایت داد به جبهه بروم . وقتی خاطراتش را تعریف میکرد . پیرمردی که همراه مان بود چشمانش پر از اشک شد . با بغضی فرو خورده گفت . یادش بخیر لحظه اعزام پسرم شهید عبدالرضا عبدالهی . آری پدر شهیدی که همیشه در کنار جانباز حاج حسینی است تا شاید با دیدن همرزم فرزند شهیدش دلش کمی آرام گیرد . سرگرم گفتگوها و اشک های جاری شده پدر شهید عبدالهی بودیم که به آسایشگاه جانبازان نخاعی خوزستان در منطقه ناحیه دو اهواز رسیدیم . وارد آسایشگاه که شدیم همه از یک جنس بودند . چقدر شبیه به هم نشسته بر ویلچرهایی که سالیان سال با آن انس گرفته بودند . چه احوالپرسی های عاشقانه دوران جنگ . چه شور و اشتیاق برادرانه خط مقدم . اما جانبازی از لحظه ورود نگاه مرا به خود جلب کرد . به سراغش رفتم آرام اما با صلابت بر روی تخت مخصوصش خوابیده بود . بی اختیار در حال و هوای آسایشگاه غرق شدم خواستم دستش را بوسه زنم دیدم که آستین پیراهنش خالی است . صورتش را بوسیدم . و خودمانی شروع به گفتگو کردم . خواستم مصاحبه کنم که قبول نمیکرد . به اصرار و تشویق همرزمانش پذیرفت آری جانباز قطع نخاع گردنی حاج عبدالعلی ذاکری از ماهشهر . متولد دوم اردیبهشت1342 گفتم حاجی روزت مبارک با قدرت و صلابت گفت همه روزها روز من است . روز مرد . پدر . روز پاسدار . روز جانباز . کمی تامل کردم براستی که مرد بود و مردانه از مرز ؤبوم این کشور دفاع کرده بود تا سر حد شهادت . در ادامه گفت مرداد1359به استخدام سپاه پاسدران انقلاب اسلامی ماهشهر در آمدم . با شروع جنگ تحمیلی در جاده اهواز آبادان گروه پدافندی و ادوات جنگی مستقر شدم . آبان59 از ناحیه شکم و دوپا مجروح شدم و به بیمارستان17شهریور مشهد اعزام شدم . چندماهی گذشت . شرایط بهتری داشتم باز هم به منطقه اعزام شدم که اویل ماه رمضان سال1360مجددٵ از ناحیه بازوی دست راست مجروح شدم و دستم قطع شد . باز پس از مدتی عازم شدم و در همان جاده آبادان اهواز مستقر شدم که اینبار در اواخر سال1361 بر اثر ترکش خمپاره دشمن بعثی متجاور از ناحیه گردن مجروح و احیه گردن قطع نخاع شدم . چه دیدار خوبی برای من بود . که بدانم و بگویم که دیگر جوانان این خطه و مرز و بوم بدانند آسایش و امنیت امروز ما مرهون فداکاری و ایثار چه کسانی است . براستی که تمام روزهای متعلق به این عزیزان و بزرگمردان ایثارگر وجانباز است . از گوشه و کنار و زمزمه های دیگر جانبازان شنیدیم که فرزند برومند حاج آقا ذاکری هم درس مردانگی و ایثار و شهامت را از پدرش به ارث برده و لباس پاسداری برتن پوشیده و چندماهی ست که سردار مدافع حرم شده در سوریه . هر چند این دلاورمردان هر چه گفتنند سخن از عشق و ایثار بود و هیچ کدام به درد ها و مشکلات زندگی خویش اشاره ای نکرد .
تقدیم به رهبر جانبازم سیدعلی که خدا سایه پدرانه اش را بر سر این ملت مستدام بدارد .
رضاحسین زاده ترکالکی
تقدیم به معلم اول دبستان من مدرسه شهید نامجو ترکالکی جناب آقای سیدعلیرضا مرعشی :
یادش بخیر سال تحصیلی1364 ، 65 برا آمدن به مدرسه چقدر خوشحال بودیم اما از طرفی از نام معلم وحشت میگفتند معلم کلاس اول آقای مرعشی خیلی سختگیر است و کتک میزند میترسیدیم . اما از سوی دیگر اشتیاق آمدن به مدرسه را داشتیم . کیف وکفش لباس مدرسه چقدر لذت بخش بود . ثبت نام هم کرده بودیم . واکسن هم در مرکز بهداشت زده بودیم . فقط منتظر بودیم روز اول مهرماه فرا برسد . بالاخره روز سرنوشت ساز فرا رسید . اول صبح بیدارشدم هرچند شب خوابم نمی برد . هم از ترس هم از خوشحالی . صبح زود با آب چاه دست و صورتم را شستم . چند لقمه نان و پنیری همراه با چای شیرین شده خوردم . وبه تنهایی با اشتیاق کودکانی و چابکی بچه گانه از خانه بیرون زدم . درمحله ما دوستان زیادی بودیم که به کلاس اول میرفتیم . همه باهم از محله مسجد جامع بطرف مدرسه رفتیم اما وقتی با دوستان بودیم دیگر ترس را فراموش کرده بودیم و همه با شیطنت های کودکانه خوشحال بودیم . صف صبگاهی تمام کلاس ها به نوبت و ترتیب قد گرفته شد . آقای مدیر وآقای ناظم صحبت کردند . اما چشم های ما کلاس اولی ها آقای مرعشی را جستجو میکرد و زیر نظر داشت . از دور که خیلی جلتنمن و خشک و شیک بنظر میرسید . آقای قصاب ناظم مدرسه گفت با نظم و ترتیب به کلاس بروید اول نوبت کلاس ما بود رفتیم . آقای مرعشی پشت سر ما آمد کلاس با جدیت و قاطعانه خودش را معرفی کرد . وهمان روز شروع کرد به درس دادن یادم است باید در دفترمون خط میکشیدیم |||||||||||||||||||| . پنج زنگ را پشت سر گذاشتیم . کم کم به آقای مرعشی عادت کرده بودیم . گاهی که فرصت میشد آقای مرعشی بصورت دسته جمعی جهات جغرافیایی را با ما کارمیکرد . گاهی هم کلاس ما را به ورزش بیرون از مدرسه میبرد و خودش کنار زمین نگاه میکرد ما هم فوتبال بازی میکردیم . همیشه زنگ آخر زنگ ورزش بود از همون جا با لباس ورزشی به منزل میرفتیم و آقای مرعشی تنها به مدرسه بازمیگشت که با پیکان سفیدش از ترکالکی به شوشتر برود . واقعا آقای مرعشی معلمی دوست داشتنی بود . هر چند گاهی ما دانش آموزان از دستش کتک های به یادمانی میخوردیم . یادم می آید یکبار داخل حیاط مدرسه یک کشیده داخل گوشم زد که مدرسه دور سرم دور میخورد . یادش بخیر دوران جنگ و دفاع مقدس بود چقدر بچه های شهری و باکلاس که جنگ زده بودند در کلاس ما و مدرسه بودند و چقدر رفاقت های برادرانه که بین ما و همکلاسی های جنگ زده یمان برقرارمیشد بجز درس کلاسی خیلی درسهای زندگی هم از آقای مرعشی یاد گرفتیم . امروز که به مناسبت روز معلم این مطلب را مینویسم دقیقا سی سال است که آقای مرعشی را ندیده ام . همه همکلاسی ها آقای مرعشی را ندیده اند . ایشان ساکن کرج شده . اما بعد از سی سال تلفنی آقای مرعشی را پیدا کردیم و با او صحبت کردیم . چقدر خوشحال شد وقتی شنید دانش آموزان سی سال پیش او امروز همه برای خودشان کاره ای شدند . دکتر . مهندس . کارمند . کارخانه دار . و یادی هم بکنم از همکلاسی عزیزمان شادروان روح الله(ضامن) بهداروند . روحش شاد و یادش گرامی تک خوان گروه سرود مدرسه بود امیدوارم هرچه زودتر دیدار همه ما دانش آموزان کلاس اول .الف . مدرسه شهید نامجو سال64.65 با معلم عزیز و دوست داشتنی مان آقای سیدعلیرضا مرعشی فراهم گردد .
آقای مرعشی دوستتداریم
روز مـــعـــــلم مبارکباد
کلاس اول .الف
رضاحسین زاده ترکالکی
تبلیغات در سایت شهدا پذیرفته میشود
جهت ثبت سفارش تبلیغات به این شماره پیامک دهید
09163145126
=====================================================================
امـتـداد خـطـی بـی پـایـان تـا مـلـکـوت شـهـیـدان اسـت
امـتـداد راه شـهـیـدان . تـاشـهـادت اسـت
آمـده ام کـه در امـتـداد راه شـهـدا بـاشـم آمـده ام کـه دیـنـم را بـه لـالـه هـای خـونـیـن ادا کـنـم خـوشـا شـهـیـدان و خـوشـا آنـان کـه بـا یـاد شـهـیـدان زنـده انـد .
مـا در ره عـشـق نـقـض پـیـمـان نـکـنـیـم
گـر جـان طـلـبـد دریـغ از جـان نـکـنـیـم
دنـیـا اگـر از یـزیـد لـبـریـز شـود
مـا پـشـت بـه سـالـار شـهـیـدان نـکـنـیـم
آنـانـکـه رفـتـنـد کـاری حـسـیـنـی کـردنـد و آنـانـکـه مانـدنـد ، مـانـدنـد بـرای یـک امـتـحـان سـخـت تـر و بـایـد کـاری زیـنـبـی کـنـنـد وگـرنـه . یـزیـدیـنـد
بـه یـاد هـمـه شـهـیـدانـی کـه بـه جـای آب بـا خــون غـسـل کـردنـد .
خـوشـا آنـان کـه در بـازار گـیـتی خـریـدار وفـا بـودنـد و رفـتـنـد
خـوشـا آنـان کـه در راه رفـاقـت، رفـیـق بـا وفـا بـودنـد و رفـتـنـد
کـم از هـمـت و بـاکـری نـداشـتـیـم :
شـایـد بـعـضـیهـا بـگـویـنـد جـبـهـه رفـتـنـمـان از روی هـیـجـانـات کـودکـی بـوده . بـه خـدا درک مـیکـردیـم و مـیدانـسـتـیـم داریـم چـه مـعـامـلـهای مـیکـنـیـم . اگـر هـیـجـانـی بـود کـه بـا دو عـدد تـیـر و خـمـپـاره در مـیرفـتـیـم
سـلام مـا بـر ایـن پـاره هـای دل مـلـت کـه مــرگ را اسـتـقـبـال کـردنـد تـا اســلام بـمـانـد داوطـاـبـانـه بـه خـاک افـتـادنـد تـا ایــران سـربـلـنـد گـردد و سـلام مـا بـر ایـن پـاره هـای دل مـلـت کـه دل از زنـدگـی و راحـتـی آن کـنـدنـد تـا آرامـش دل امــت و امــام تــضــمــیــن شـود . اینها سبكبال و رها به استقبال شـهـادت رفتند تا چراغ خانه ما روشن بماند .
مقام معظم رهبری
زدشتی که با خون چراغانی است زدشتی که پر شور و عرفانی است
پـنـدار مـا ایـن اسـت :که ما مانده ایم و شـهـدا رفته اند اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود بـرده است و شـهـدا مـانـده انـد. شهید آوینی
الـلـهـم الرزقنی توفیق الـشـهـادة فی سبیلـك
======================================================
حـادثـه کـربـلـا یـک بـار دیـگـر در تـاریـخ تـکـرار شـد و مـا عـقـب مـانـدیـم
بـا کـلیـد کردن روی عـکـس این عـزیـزان مـیـتـوانـیـد وصـیـتـنـامـه آن شـهـیـد را مـشـاهـده کـنـیـد
دلـتـنـگ شـهـدای گـمـنـامـم .
شهدای گمنام، به راستی چه کردید که شبها مادرتان حضرت زهرا، برای شما مادری میکند؟
ای شهید گمنام: کاش پلاک گردنت بودم تا هنگام دویدنت به ضربان قلبت بوسه میزدم.
شـهـیـدان هـمـیـشـه زنـده انـد . روحـشـان شـاد یـادشـان گـرامـی بـاد .
کـاشـکـی قـدر بـدونـیـم
« الـلـهـم صـلـی عـلـی مـحـمـد وآل مـحـمـد وعـجـل فـرجـهـم و جـمـیـع شـهداء »
هـدیـه بـه روح بـلـنـد شـهـیـدان
امـیـد اسـت کـه در راه شـهـدا ثـابـت قـدم بـمـانـیـم و قـیـامـت شـرمـنـده شـهـدا نـبـاشـیـم
انـشـاالـلـه تـوفـیـق عـمـل کـردن بـه وصـیـت هـای شـهـدا را داشـتـه بـاشـیـم
شهید حسن جباری شهید امیرحسین پاپی زاده
وای بـر آنـکـس کـه در صـحـرای مـحـشـر سـر از خـاک بـر دارد ولـی نـشـانـی از مـعـرکـه جـهـاد در بـدن نـداشـتـه بـاشـد . شـهـیـد آویـنـی .
سـلـام شـهـدا .
دلـم خـیـلـی گـرفـتـه .
الان که دارم این متن را مینویسم دارم گریه میکنم .
شـهـدا خیلی دلم شکسته . خودتون میدونید برای چی
راستی یه سوال : چرا دوست هاتون از شما چیزی نمیگند ؟ چرا ؟؟؟؟؟
شـهـدا مـی گـویـنـد مـا رفـتـیـم ، شـمـا بـعـد از مـا چـه کـردیـد ؟؟؟؟؟
شـهـدا بگویید در خلوت و نجواهای شبانه خود چگونه با خدایتان مناجات کردید ؟؟
ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم ، غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند
بـه راسـتـی ایـن شـهـدا چـه کـردنـد؟
شـمـا را چـه پـیـمـانـی بـا خـدایـتـان بـود ،کـه ایـنـچـنـیـن خـدا شـمـا را خـواسـت ؟
تو را با خدا چه عهدی بود كه از این كرامت برخوردار شدید؟
شـهـدا بـرام دعـا کـنـیـد .
شـهـدا زنـده بـودن را در شـهـادت مـی دانـسـتـنـد
از خـداسـت تـوفـیـق رهـروان راه شـهـدا
اگـر اذن دهـنـد سـعـیـم ایـن اسـت کـه از لالـه هـای خـونـیـن بـگـویـم، تـا شـایـد نـگـاهـمـان کـنـنـد و دسـتـی بـر آرنـد و مـا را از ایـن مـنـجـلاب دنـیـا بـیـرون کـشـنـد .
چـو بـشـکـفـد ز لـبـت غـنـچـه هـای پـاک دعـا
تـو را بـه فـاطـمـه (س) سـوگـنـد " الـتـمـاس دعـا "
=====================================================
خـدایـا.
یاریم کن نگاهم . در افق این فضای مجازی . جز برای تو . نبیند
و انگشتانم . جز برای تو . کلیدی را نفشرند .
وقتی شما پشت كامپیوتر مینشینید شـهـدا شما را نگاه میكنند ، پس باید با وضــو باشید و ذكـر « مـا رمـیـت اذ رمـیـتـم » بخوانید .
شـهـدا ، شما را كه در خـط مـقـدم نـبـرد هستید ، نگاه میكنند ؛ شما الـان بـالـای دكـل دیـدهبـانـی قرار گرفته اید و بخواهید یا نه ، وسـط مـیـدان هستید ؛ چرا كه
« كـل یـوم عـاشـورا و كـل الـارض كـربـلـا ».
آدرس هـای وب سـایـت شـهـدای شـهـر تـرکـالـکـی :
www.SABEGHOON61.ir سـابـقـون
www.EMTEDAD61.ir امـتـداد
کانال ما در تلگرام :
در این فیلم که از سال 1365 هست چندتن از شهدای گلگون کفن به چشم میخورد و هم رزمندگان که در جبهه حضور داشتند از جمله شهید سرهنگ مقامی ، شهید رضا صالحی ، شهید حسن حسنی از گتوند ، مرحوم علی عبدالله زاده و دیگر شهدا و رزمندگان 8 سال دفاع جانانه .
در این فیلم 16 دقیقه ای که در دی ماه 1365 گرفته شده رزمندگان گردان مالک اشتر قبل از عملیات کربلای 5 در پادگان کرخه و توجیه شب قبل عملیات کربلای 5 و هم در حین عملیات و هست را برای شما عزیزان آماده دانلود قرار دادم که انشاءالله مورد رضایت شما عزیزان قرار بگیرد . حجم فیلم 162 مگابایت .
برای مشاهده بهتر این فیلم در کامپیتر کمی صدایش کم هست ، آن را روی یک سی دی رایت کنید و در دستگاههای خانگی مشاهده کنید صدایش خوب پخش میشود !!!
بـه اطـلاع می رسانم که با عنایت شـهـدا ، کـانـال رسـمـی سـایـت شـهـدای شـهـر تـرکـالـکـی در برنامه تـلـگـرام با آدرس زیـر راه انـدازی شـده :
جـهـت ثـبـت روی JOIN یـا (پـیـوسـتـن) را لـمـس کـنـیـد و همچنین در صورتی که مایل به دریافت پیامی از سوی این کانال نـمـی بـاشـیـد میتوانید با لـمـس کردن گـزیـنـه MUTE مـانـع از دریافت اعـلان شـویـد .
جـهـت دریافت مـطـالـب و عـضـویـت کافیست برنامه تـلـگـرام گوشی خود را آپـدیـت نمایید و روی لـیـنـک بالا کـلـیـک نـمـایـیـد .
دوسـتـان برای پـاک کردن پـسـتـهـایـی(پـیـام ها) کـه مـورد نـیـازتـون نـیـسـت مـیـتـوانـیـد :
در گـوشـیـهـایـی که سـیـسـتـم عـامـل انـدرویـد دارند نیز از طریق فایل منیجر گوشی وارد کارت حافظه شده و در پوشه برنامه تلگرام فایلهای ویدیو یا عکس خود را حـذف کنید .
در گـوشـیـهـای ایـفـون از طریق ستینگ خود برنامه تلگرام وارد ستینگ سپس چت ستینگ و کش ستینگ و گزینه کلییر کش را بزنید و یا گزینه ذخیره عکسهای ورودی را از قسمت ستینگ خاموش کنید تا عکسها ذخیره نشوند .
تـکـسـت هـا حـجـم زیـادی نـمـیـگـیـرنـد . و میتوانید این پیام را برای سایر دوستانتان اگر مفید است ارسال کنید .
وقتی سوسنگرد آزاد شد ، اسرای عراقی را به طرف اتاق فرماندهی می بردیم . به آنها دستور دادیم برای ورود به اتاق فرماندهی کفش هایشان را از پا در آورند . در بین آن همه پوتین یک جفت پوتین تعجب مرا بر انگیخت .
روی لبه ی داخلی پوتین ها نوشته شده بود :<< قربان اکبری >>
خیلی سریع موضوع را با برادران پاسدار در میان گذاشتم و آنها صاحب پوتین را صدا زدند .
وقتی از اسیر عراقی پرسیدیم : چرا روی کفش هایت نام ایرانی نوشته ای ؟ در جواب گفت : این کفش های یکی از بسیجی های شماست و من آن را از پای او در آورد ام !
وقتی این حرف را زد به رگ غیرت ما بر خورد و خواستیم یقیه اش را بچسبیم ولی او ادامه داد : او فرد شجاعی بود و موقعی اسیر شد که هیچ گلوله ای در اسلحه اش نداشت و مرتب فریاد می زد : << الله اکبر >>
وقتی او را گرفتیم افسر بعثی با کتک به جانش افتاد و او در حالی که همچنان کتک می خورد به عکس صدام که روی خودروی جیپ بود آب دهان انداخت .
بعثی ها در دادگاهی صحرایی او را همراه 9 نفر دیگر تیرباران کردند و فقط به پیکر قربان اکبری حدود 30 تیر شلیک نمودند و من از آن همه شجاعت متحیر شده بودم ، پوتین هایش را به یادگار از پایش درآوردم و پای خودم کردم .
ما بر اساس آدرسی که اسیر عراقی داده بود ، پیکر مطهرش را کشف نمودیم .
شـهـیـد قـربـان اکـبـری ( سومین شهید شهر ترکالکی )
نام پدر : علی محمد
تاریخ تولد : 1340
تاریخ شهادت : 1359/8/28
محل شهادت : در نبرد تن به تن با کفار بعثی در روز تاسوعا در کربلای سوسنگرد بشهادت رسید
طول مدت حیاط : 19 سال
مزار مطهر : گلزار شهدای محمدابن زید(ع)
ماهنامه ی آشنا / شماره 137 / اسفند 1385 / داستان یک جفت پوتین
داستان ارسالی از طرف : برادر شهید محمدحسین اکبری
ارسال به سایت شهدای ترکالکی : برادر جانباز کرمعلی اکبری
درباره این سایت